جدول جو
جدول جو

معنی پیاله زدن - جستجوی لغت در جدول جو

پیاله زدن
(هََ)
باده نوشیدن. می نوشیدن. صراحی کشیدن. شراب خوردن
لغت نامه دهخدا
پیاله زدن
باده نوشیدن می خوردن
تصویری از پیاله زدن
تصویر پیاله زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پیاله زدن
((~. زَ دَ))
باده نوشیدن، می خوردن
تصویری از پیاله زدن
تصویر پیاله زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
پایین آمدن از وسیلۀ نقلیه یا حیوان یا آسانسور و مانند آن ها
فرهنگ فارسی عمید
(تَ لَ / لِ زَ دَ)
. تپاله بستن. سرشتن تپاله. رجوع به تپاله شود
لغت نامه دهخدا
(اَصْ وَ)
آنکه پیاله زند. باده نوش. میخوار
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
در اصطلاح عوام متصوفه و درویشان، مردن و درگذشتن خاصه درگذشتن پیری یا مرادی
لغت نامه دهخدا
(هََ هَْهََ)
کنایه از شراب خوردن. (آنندراج). پیمانه خوردن. پیمانه نوشیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیمانه زدن
تصویر پیمانه زدن
شراب خوردن پیمانه نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیانو زدن
تصویر پیانو زدن
نواختن پیانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاله کردن
تصویر پیاله کردن
مردن در گذشتن خاصه در گذشتن پیر یا مراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
فرود آمدن از ستور، بزیر آمدن از آن، پائین آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
((~. شُ دَ))
عزل کردن، هزینه سنگین را متحمل شدن، پیشامد هزینه بر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
ترجّل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
Disembark, Dismount
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
débarquer, démonter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
לצאת מהספינה , לרדת מהסוס
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
اترنا , پیادہ ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
উপকূলে উঠা , নামানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
kutua, kushuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
karaya çıkmak, inmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
하선하다 , 내리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
降りる , 下馬する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
ขึ้นฝั่ง , ลงจากม้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
उतरना , उतरना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
turun dari kapal, turun
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
aan land gaan, afstappen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
desembarcar, desmontar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
desembarcar, desmontar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
上岸 , 下车
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
wysiadać, zejść
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
висаджуватися , спішитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
aussteigen, absteigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
высаживаться , спешиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیاده شدن
تصویر پیاده شدن
sbarcare, smontare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی